زخم و زیلی
دیروز ظهر که از سر کار اومدم با آرتین خونه آرتین رفت سراغ ارگش عمه جون من کادو برای آرتین این ارگ آورده بود آرتین عاشقش ولی از ارگ دیگه چیزی باقی نمونده آرتین همه کلیداشو کنده دیروز که داشت واسه خودش آواز می خوند و ارگ می زد یهو دیدم کف دستش پر خون شده اینقدر هول کرده بودم نمی دونستم باید چی کار کنم رفتم دستشو شستم ولی مگه خونش بند می یو مد ای خدا چی کار کنم آرتین همین طوری دستشو به در و دیوار می زد خلاصه با هزار بدبختی به دستش چسب زخم زدم ولی مگه می ذاشت رو دستش باشه خلاصه با هر کلکی بود هواسشو پرت کردم تا خون دستش بند اومد بعد فهمیدم که دستشو به آهنی که از ارگش زده بود بیرون کشیده و انگشت کو چو لوش عمیق بریده بازم خدارو شکر بخیر گذشت خدایا شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی