آرتین آرتین ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

آرتین خان مردی از دیار پاکی

عشق مامان و بابا تولدت مبارک

سلام هميشه خوب خوب ميدانستم روزي كه براي تولد ت بخواهم بنويسم زبانم بسته ميشود./دستانم قفل انگار وچه همان شد درست اكنون..... چگونه گذشت كه حتي برق و باد هم به گرد پاي اين ٧٣٠ روز نرسيد كه اگر اين همه عكس و خاطره ثبت نمي شد /باور كه نمي كردم هيچ/باور نمي كردم باز..... پسرم /بي نظير پسر همه چي تمامم/كه بي بهانه عاشقم تورا...كه بي بهانه اشكهايم با هر كلامي كه برايت مينويسم چكه ميكند باز باران باران.....به خداي اين همه سال و اين ٢سال قسم كه لحظه هايي با تو در اين ٢سال تجربه كردم كه در خواب هم نمي ديدم اين همه مادر شدن را.....عاشق شدن را.....بي تابت شدن را..... آرتین خوش نامم /جان مادر/آرام دل مادر/خوب خوب يا...
1 اسفند 1391

سفارش کیک تولد

امروز میخوام برای تولد گل پسری برم خرید  به احتمال زیاد کیکشم سفارش می دم جمعه هم خاله مریم و مامانی بابایی و خاله یاسمن عمو مهدی رو برای تولد آرتین گلم دعوت میکنم  امیدوارم شب به یاد موندنی باشه و به همه خوش بگذره     فقط میتونم بگم عاشقتم پسر گلم  تمام دنیا رو به پات می ریزم   تو تمام دنیای منی ...
29 بهمن 1391

کارت تولد آقای آرتین خان

دیروز وقتی از باشگاه برگشتم رفتم برای آرتین گلم کارت تولد گرفتم اونم ٣٠ تا مربیشون گفته  برای دوستای پسرم کارت دعوت بیاد بفرستیم بلاخره  قرار شد تولد آرتین رو ٢ اسفند تو مهد کودک با حضور دوستاش و مربیای گلش  و عمو آرش که آرتین عاشقشه برگزار کنیم امیدوارم به همه خوش بگذره مخصوصا به  پسر گلم  البته تولد آرتین اول اسفند هست ولی برنامه برای اون روز جور نشد به احتمال زیاد چون آرتین عاشق ماشینه کیکشم ماشین میگیرم امیدوارم خوشش بیاد و بهش خوش بگذره  عاشقتم پسرکم     خوشبختی من در بودن با تو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است، تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشان...
25 بهمن 1391

بچه یعنی آرتین گلم

              بچه يعني دردسر           يعني وسط خواب ديدن هزار بار بلند شدن ،‌ سكندري خوردن و كورمال كورمال راه رفتن           يعني حسرت به دل شب خوابيدن و صبح بيدار شدن ماندن          يعني صداي تيك تاك ساعت را با هر ثانيه اش شنيدن        *          بچه يعني آغوش كوچكي از گرما و عشق و نياز         يعني نفسهاي خفته خوشبو     &...
16 بهمن 1391

تولد 2 سالگی گل پسرم

تا تولد آرتین گلم ٢هفته بیشتر نمونده به احتمال زیاد تولدشو تو مهد کودک براش میگیرم فکر کنم اونجا بیشتر بهش خوش میگذره امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز  زمینی شدنت مبارک . . .   تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است و صدایش دلنشین ترین ترانه زندگیم از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور ندارم چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی همیشه بدان که تا بیکران عشق عاشقانه دوستت دارم   ...
16 بهمن 1391

باتو تا لحظه آخر عمرم می مانم پسرم

نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش. که دمی تو را از خود غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند. هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جز تو. با هیچ کس پیوندی ندارد جز تو. به هیچ کس امید نمی بندد جز تو. به هیچ کس آرام نمی گیرد جز تو.   فقط و فقط تو را می شناسد و تو را می خواهد. عجیب "یکّه شناس" است. اوج نیاز و بیچارگی اش را حسّ می کنی؟ اوج قدرت و حیات خودت را درک می کنی؟   اگر او را محروم کنی، چه کسی او را می پرورد؟ و تو... که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای؛ می شود محرومش کنی؟ می شود کنارش نباشی و نمانی؟ آن هم زمانی که نیاز و تکیه گاه و امید او، فقط و فقط تویی! تجربه ی...
8 بهمن 1391

تست بینایی سنجی

امروز تو مهد آرتین قراره از بچه های ١-٤ ساله تست بینایی سنجی بگیرن امیدوارم این پسر کوچولوم با مربیشون همکاری کنه دیروز آرتین مهد نرفت چون شب قبلش تو خواب حالش بهم خورد  ساعت ١:٣٠ شب بود من وپدرش خیلی هول کردیم گفتم شاید رودل کرده باشه ولی ١ ساعت بعدش دوباره همین اتفاق افتاد خلاصه نصف شب رفتیم بیمارستان آتیه اونجا همیشه متخصص اطفال داره خلاصه دکتر گفت که ویرو سیه مجبور شدیم به آرتین آمپول بزنیم الهی من قربونت بشم عزیز دلم  بچم دستشو میبره پشتش میگفت درد الهی من بمیرم مادر ولی تو درد نکشی خدارو شکر بعدش بهتر شد خدایا شکرت نگهدار پسرم باش
5 دی 1391